انتظار که در لغت به معنی آینده نگری و چشم به راه بودن است در موقعیت خاصی ایجاد میشودکه تنفر و امید در کنار هم قرار بگیرد انتظار حالتی است که ازترکیب ایمان و اعتقاد به مبانی دین ظهور و حکومت جهانی امام زمان و تنفراز غیبت امام با توجه به فساذ اجتماعی و بی عدالتی سرچشمه گرفته و شعله های فروزنده اش وجود منتظران را فرا گفته و در قلب و اندیشه و آمال و آرزوهای انسان انقلاب ایجاد نماید.به عبارت دیگر انتظار به حالتی گفته میشود که کسی از وضعیت حاکم ناراحت و تلاش میکند وضعیت بهتری ایجاد نماید گاه درک نادرست مفاهیم و واژه های اسلامی موجب برداشت غلط و در نتیجه موجب گمراهی و ضلالت گردیده و در فرجام مترقی ترین و کاملترین مکتب عامل انحطاط و زبونی نابرابری و بی عدالتی پنداشته خواهد شد.حقیقتی که عامل نشاط بخشی و تحرک انسانهاست عامل سکون و رکود و انزوا شمرده میشود این نوشتار کسانی که وظیفه منتظران را ترویج فساد و بی عدالتی یا گوشه گیری در برابر نابسامانی ها و فساد اجتماعی میدانند توصیه میکندکه در اندیشه ها و نظریاتشان تجدید نظر کنند زیرا انتظار در منزوی بودن و بی تفاوتی نیست بلکه حالت هیجان خاصی است که از و عنصرمنفی(فساد و ظلم اجتماعی و اعلام نفرت و انزجار در مقابل آن)و مثبت(بی تابی برای فرا رسیدن وضع مطلوب)ترکیب یافته است که منتظران پیوسته در راستای فساد زدایی و ایجاد زمینه های حکومت جهانی حضرت مهدی فعالیت میکنند یعنی از یک سوی باید گناه،تعدی،ناروایی و بیدادگری به اوج خود برسد و از سوی دیگر هر روز بر تعداد کسانیکه از این وضع در اثر آگاهی دینی و نا امیدی از ادیان غیر اسلامی دیگر اعلام انزجارو نفرت کرده و با آقا امام زمان دمساز میشوند افزوده شود تا زمینه ظهرش فراهم گردیده و از طریق قیام آگاهانه وضعیت را دگرگون نمایند.
از تکالیف بندگان در ایام غیبت،انتظار فرج آل محمددر هر آن و ترقب بروز و ظهور دولت قاهره و سلطنت ظاهره مهدی آل محمدو پر شدن زمین از عدل و داد و غالب شدن دین قویم بر جمیع ادیان که خدای تعالی به نبی اکرم خود خبر داده و وعده فرموده بلکه بشارت آن را به جمیع پیغمبران و امم داده که چنین روزی خواهد آمد که جز خدای تعالی کسی را پرستش نکنندو چیزی از دین نماند که از بیم احدی در پرده ی سترو حجاب بماند و بلا و شدت از حق پرستان برود چنانچه در زیارت مهدی آل محمد است: السلام علی المهدی الذی وعد الله به الامم ان یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملاء به الارض عدلا و قسطا و ینجز به وعد المؤمنین
سلام بر مهدی آنچنانی که وعده داده خداوند به او جمیع امتها را که جمع کند به وجود او کلمه ها یعنی اختلاف را از میان ببرد و دین یکی شود و گردآورد به او پراکندگیها را و پر کند به او زمین را از عدل وداد و انفاذ فرماید به سبب او و وعده فرجی که به مؤمنین داده است.شیخ نعمانی در کتاب غیبت روایت کرده از علاء بن سیابه از ابی عبدالله جعفر بن محمد که فرمود: کسیکه بمیرد از شما و منتظر باشد این امر را مانند است که در خیمه ای باشد که از آن حضرت قائم است و نیز روایت فرموده از ابو بصیر از آن جناب که فرمود روزی :آیا خبر ندهم شما را به چیزی که قبول نمیکند خداوند عملی را از بندگان مگر به او؟گفتیم بلی،پس فرمود : شهاده ان لا اله الا الله و ان محمدا عبده و رسوله
و اقرار به آنچه خداوند امر فرمود دوستی ما و بیزاری از دشمنان ما یعنی ائمه مخصوصاو انقیاد برای ایشان و ورع و اجتهاد و آرامی و انتظار کشیدن برای قائم ،آنگاه فرمود:به درستی که برای ما دولتی است که خداوند آن را می آورد هر وقت که خواست. آنگاه فرمود هر کس که خوش دارد که بوده باشد از اصحاب قائم پس هر آینه انتظار کشد و عمل کند با ورع و محاسن اخلاق در حالیکه او انتظار دارد پس اگر بمیرد و قائم پس از او خروج کند هست برای او از مثل کسیکه آن جناب را درک نموده باشد پس کوشش کنید و انتظار کشید هنیئا هنیئا برای شما ای عصابه مرحومه.
سلام بر آل یاسین! سلام بر تو که ندیده تو را عاشق شدیم
مهدیا! ما شهادت می دهیم که عصیان ما غیبت تو را طولانی ساخت و معترفیم به اینکه جهالت ما بر قلب پرعطوفت تو زخمها زده است. ما شهادت می دهیم که کتاب تو را نخوانده بستیم و بعضا تو را نشناخته معرفی کردیم. ما شهادت دهیم که پیروانی ناسپاس بودیم و دشمنانت را بر تو جاری ساختیم.
اما، اما ای رفیع تر از مسند عشق! بر ما ببخش قصورمان را که قاصریم و دعا کن برهدایتمان که گمراهیم و مران ما را که رمیدگان درگه نامحرمانیم
نگارا! تو را دوست می داریم و قسم به چشمانت که این بار دروغ نمی گوییم. هجر تو بر ما چه گران آمد .
ای معشوق ما که در عشقبازی ممتازی و در محبت استادی. ای آیینه کمال خلقت و ای زیباترین مصداق حضور خدا،
اعجازکن. ای معروف خدا! از احرام انتظار خارج شو و اعتکاف هجران را بشکن. روزه غربت را افطار کن و نقوس مردگان را زندگی بخش.
دلبرا! چمن چمن نرگسان بر آستانت خیمه زدند و در اشتیاق جمعه موعود گریبان می درند. نسیم نسیم در پی تو می وزند
تا یک پیچک موی تو را بنوازند. عندلیب عندلیب نغمه کنان بال می سایند که واژه ای از اشعار تو را بربایند.
یارا! دستانمان را می گشاییم تا به شبنم پیشانی تو وضو سازیم و سر می ساییم بر عبادت تا به غبارش سجده کنیم.
ای سبزتر از برگ بهشت خوشبوتر از عطر سرشت! رقیبانت را در خاکستر توبه دفن کردیم تا فقط با تو دلدادگی کنیم.
بدخواهانت را به سنگ نفرین مغضوب کردیم و بدصفتان نامرد را به دشنام بی غیرتی تازیانه زدیم.
نفسا! فرصتی ده تا به یمن عهد دوباره، چرخش غیبت تو به حرکت درآید و ریسمان هجران تو بریده شود ما بیداریم، بیدار از بد
ایمانی و بد عهدی. ما تو را چون نگین سلیمان به میان خواهیم گرفت و افتخار سربازی تو را به گذشتگان و آیندگان فخر خواهیم فروخت.
موعودا بیا! و دستان ما را بگیر و تا عرش خدا بالا بر. صوت خویش را آشکار کن تا به مناجات تو بیدلان بسوزند و انتظار به سرآید
بی تو لبها به خنده مباد و نرگس چشمان بی تو گریان باد. ای واصل زمین و آسمان! ای وارث آدم تا خاتم! ای آخرین برهان روشن! بی تو دلتنگی ما را پایان نیست. بی تو گذر زمان را توان دیدن نیست. بی تو عشق را نگاه باور نیست.
شمع درفراغت اشکریز است و گل برگ ریز و ما در عجبیم که با وجود این حزن و اندوه ، زندگی همچنان در چرخش است.
بگذار برایت بگرییم. بگذار بر دلتنگی مان ندبه کنیم. بگذار با پرندگان ناله زنیم و بگذار چون آسمان ابری شویم. می خواهیم
بار دیگر با تو عهد بندیم اما نشکنیم. می خواهیم با تو بمانیم اما نه تا ساحل که تا دریا.
آفتابا! از چه در پرده غیبت ، رخ برگرفتی ! این حجاب را کدام دست زمان کنار خواهد زد. این سر، سر به مهر، به چه سان
نه... تو پیدایی و این ماییم که گمشدگانیم